شهر کرج

شهر کرج

شهر کرج , استان البرز , اقتصاد کرج , مشاهیر کرج , جاذبه های کرج , کشاورزی , تفرجگاه ها,معرفی کامل کرج
شهر کرج

شهر کرج

شهر کرج , استان البرز , اقتصاد کرج , مشاهیر کرج , جاذبه های کرج , کشاورزی , تفرجگاه ها,معرفی کامل کرج

آسیب های اجتماعی و...

 

"آسیب های اجتماعی" و چگونگی برخورد دولت با آن           با احترام تقدیم به نوشین احمدی خراسانی

در همه کشورهای دنیا آسیبهای اجتماعی وجود دارند،چرا که ذات بشر مجموعه ای

است از خیر وشر وبسیاری از عوامل از جمله محیط نقش عمده ای در بروز و ظهور آن دارند .امروزه دیگر داشتن ادعا برای تربیت "انسان کامل" امری است محال، حال چه با توسل به تئوری ها و نظریات تقریبا" صد ساله روانشناسی و علوم رفتاری و چه با توسل به توصیه های چند صد هزار ساله ادیان مختلف وافرادی که مدعی دستیابی به مدینه فاضله و تربیت انسانهایی بی خطا هستند را در بهترین حالت می توان افرادی ساده لوح دانست. اما سئوال این است که چرا بعضی کشورها در پیشگیری وکنترل "آسیب های اجتماعی" موفق ترند و بعضی نه؟

علم آمار یکی از ارزشمندترین علوم موجود است که در زمینه شناخت،پیشگیری و کنترل این ناهنجاری ها به کمک جامعه شناسان و متخصصان علوم رفتاری و روانی می آید. چرا که دستیابی به میزان انواع این ناهنجاری های اجتماعی در جامعه جز از طریق داشتن آمار صحیح ممکن نیست و فقط اینگونه است که متخصصان می توانند توان تخصصی خود و کمک دولتهایشان را در جهت پیشگیری وکنترل این آسیب ها به کار گیرند و به نتیجه ی مثبتی برسند ، به خصوص اینکه در صورت انکار و شیوع آن در کشورهای دموکرات دولت و متخصصان می بایست پاسخگوی مردم باشند. اما در کشورهای جهان سومی یا به عبارتی(کشورهای در حال توسعه وگذر) وضعیت کاملا" برعکس است.در ایران هر روز شاهد گسترش و شیوع تصاعدی "آسیب های اجتماعی" هستیم: فحشا،اعتیاد،فرار نوجوانان از خانه،قاچاق انسان،عدم تعهد به زندگی زناشویی ،همسر کشی، کودک آزاری و....

چرا در حکوت جمهوری اسلامی ایران که از طرفی خود را آنقدر پیشرفته می داند که دستیابی به دانش هسته ای را حقوق حقه خویش می شمارد و از طرفی آنقدر شیوه مملکت داری خود را عادلانه و دادگرانه می داند که به راحتی آن را با شیوه حکومت علی (ع)  مقایسه می کند؛ دسترسی به آمار آسیب های اجتماعی" حتی برای ما متخصصان نیز امری دست نیافتنی است؟؟ ما متخصصان برای نوشتن مقاله ای در باب هر کدام از این موارد با سردرگمی  در مورد آمارها مواجه هستیم و حتی گاهی فراتر از آن کسانی که در راس هرم قدرت هستند این موارد را کاملا" انکار می کنند.به عنوان مثال خانم عشرت شائق (نماینده مجلس) که فرموده بودند ما اصلا" نگران قاچاق انسان در ایران نیستیم. گویی ایشان اصلا" خیل عظیم دختران نوجوانی را که یا آرمانشان رسیدن به دبی است و یا با گرفتار شدن در باند قاچاقچیان انسان به عنوان عروسک به شیوخ عرب فروخته می شوند را نمی بینند.بگذریم که قصدم خارج شدن از موضوع بحث نیست.

سئوال اینجاست که چرا ما برای ناهنجاری های اجتماعی در جامعه خود آمار صحیح نداریم؟پاسخ از نظر من این است که: وقتی حکومت ما دموکراسی را با دین اسلام ناساز گار می داند (نقل قول از خانم فاطمه رجبی همسر محترم سخنگوی دولت)،وقتی قاطعانه ادعا می کنند که بعد از حکومت علی (ع) عادلانه ترین حکومت را (به ویژه در دولت نهم) داشته ایم (نامه آقای علی مطهری به رئیس جمهور)، و وقتی آنقدر خود را عادل می دانند که می خواهند عدالتشان را به دنیا صادر کنند، وقتی از ما می خواهند که با تماشای بدن های زخم دیده کودکان فلسطینی و لبنانی از تلویزیون – آنهم هر روز- برای آنها غصه بخوریم و بفهمیم که ما چقدر خوشبختیم که مثل آنها نیستیم؛ آنگاه آیا هیچ عقل سلیمی از چنین حکومتی انتظار دارد که آمار دقیقی در مورد ناهنجاری های اجتماعی خود و یا زندانیان سیاسی، سنگسار ها، قتل هاو جنایتها و کودک آزاری هایش ارائه کند؟

در کشور من ایران ،کودکان و زنان جزء فراموش شدگان هستند.البته در مورد زنان گاهی وضع فرق می کند، چون هر گاه نیاز به رای آنها و یا نیاز به هر گونه مشارکتی که به سود دولتمردان می باشد هست آنگاه زنان تبدیل به قشر غیور همیشه در صحنه !!! می شوند که قرار است به زودی مشکلاتشان دیده شود البته پس از حل شدن تمام مشکلات تاریخ بشر. در ضمن همانطور که می دانید و مستحضرید آقایان نقد را خود برداشته اند ونسیه را به زنان بخشیده اند و فرموده اند که چنانچه از کلیه حقوق دنیوی خود صرف نظر کنید دستور خواهیم داد که بهشت زیر پای شما باشد. و البته کرم فرموده اند وروزی را هم به نا ما کرده اند که در آن روز از سر لطف پسران وهمسران ما هدایایی را به پاس قدردانی از زحماتمان به ما تقدیم می کنند. پس بی انصافی است اگر قدر ناشناس باشیم و خود را قشر فراموش شده بدانیم.!!!!! اما در مورد کودکان؛در ایران نه حکومت و نه ملت ما به کودک به چشم یک انسان کوچک نگاه نمی کنند .کودک ابزاری است برای سرگرمی والدین .قرار است روزی عصای دست والدین شود وبرای تربیت او از هر گونه روش آزمایش و خطا استفاده می شود. درست همچون پاولف و سگش،ثراندایک و کبوترانش و... . پس به جرات می توان این انسانهای کوچک را آسیب پذیرترین قشر نامید.

ساعت 9 شب است.در آشپزخانه ایستاده ام که صدای گوینده اخبار توجه ام را به خود جلب می کند .گوینده برای لحظه ای ماسک غم بر چهره می زند و می گوید که متاسف است از این که بینند گان بسیار شاد ایرانی رابا این خبر غمگین می کندو بعد جعبه جادویی تصویر کودکی بی جان را نشان می دهد که از شدت شکنجه کبود و سیاه است.خبر به همین کوتاهی است:نرگس میرزایی دختر 3 ساله کرجی بر اثر شکنجه جسمی و جنسی والدینش در بیمارستان کمالی در گذشت و بلافاصله ماسک صورت گوینده عوض می شود و خبر یک عروسی جالب در قم را نشان می دهد که مردم سریع شاد شوند.سعی می کنم بر احساسم غلبه کنم و جلوی ریزش اشکم را بگیرم. به یاد جسم بی جان آرین گلشنی می افتم که چقدر مادرش تلاش کرده بود تا به قاضی دادگاه ثابت کند که این پدر بیمار است و شایستگی حضانت فرزندان را ندارد ، اما قاضی طبق قانون فرموده بودند که پدر ولی دم (صاحب خون) فرزندش است. مادر گفته بود :نمی گذارد آرین به مدرسه برود و قاضی فرموده بود: پدرش است و دلش نمی خواهد به شما ربطی ندارد.مادر گفته بود :آرین را کتک می زند و قاضی فرموده بود :پدر حق دارد فرزندش را تنبیه کند وقاضی چه دیر فهمید که علی گلشنی بیماری روانی بوده است. روزی که جسم بی جان آرین روی تخت پزشکی قانونی بود و قلبهای ما دردمند. به یاد ان دخترک معصوم 7 ساله اهوازی می افتم که پدر بیمارش سرش را برید ، در گونی گذاشت به کلانتری محل برد و گفت دایی بچه به او تجاوز کرده بود و من لکه ننگ را از بین بردم. اما پزشکی قانونی تشخیص داد که دختر از لحاظ جنسی کاملا" سالم بوده و این پدر بوده است که به بیماری پارانوئید مبتلا بوده است اما چه دیر. پدری در کمال آرامش و با اتکا به قوانین ولایت پدری ، حضانت و قیمومیت فرزندش را می کشد وبا استناد به همان قوانین تبرئه می شود.و از خود می پرسم حاکمیتی که اینقدر دادگر و رئوف است که نمی تواند لحظه ای کودکان مظلوم  فلسطینی و لبنانی را فراموش کند ،چگونه است که نسبت به سرنوشت کودکان ایرانی تا این حد بی تفاوت است؟دخترکانی که با حمایت قوانینی متحجر توسط پدران خویش به پشیزی فروخته می شوند تا در کشور های عربی امیال شهوانی سیری ناپذیر شیوخ عرب را ارضا کنند.پسرکانی که در حرم گرمای تابستان و سرمای سوزان زمستان با پای برهنه از صبح تا شب در خیابانهای شهر اسفند دود می کنندوکودکی شان رابه مبلغی ناچیز می فروشند.کودکانی که تا سر حد مرگ شکنجه می شوند و هیچ قانونی از آنها حمایت نمی کند.

آیا کودکان هموطن من نیاز به همدردی ندارند؟آیا چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام نیست؟

من از کسانی که ادعا می کنند در پی اجرای عدالت علی وار در جامعه هستند می پرسم:نرگس میرزایی به کدامین گناه کشته شد؟

آیا کودکان ایرانی آنقدر بی ارزشند که حاضر نیستیم قوانین متحجری را که به مظلومیت آنها دامن می زنندرا اندکی تغییر دهیم؟آری هر چند در کشور من آماری از کودک آزاری نیست اما کودک آزاری هست.تا کی می خواهیم مشکلاتمان را انکار کنیم و فریاد بزنیم که ما بهترینیم؟بیایید تا چاره ای بیندیشیم. قوانینی که با آن مشکلات صدها سال پیش راحل می کردند هر چند در زمان خود مترقی و پیشرفته بودند اما با پیشرفت علم و تکنولوژی آنهم با سرعت نور ، این قوانین دیگر جوابگوی حل مشکلات ما نیست. پس بیایید به جای تحریم ماهواره ها ، فیلتر کردن سایت ها وبه بند کشیدن دنیای مجازی،به جای توقیف روزنامه ها و به زور بستن چشم وگوش مردم برای نشنیدن و ندیدن ونفهمیدن آنچه در دنیا می گذرد؛تا دیرتر نشده چاره ای بیندیشیم. برای جان انسانها ارزش قایل شوید ،حرمت اندیشه را نگه دارید حتی اگر اندیشه ای دگر است. جوانان هموطنمان را به جرم دگر اندیشی به حبس نبرید. هر چه میدان گفتگو و تبادل افکار بازتر باشد عمر حکومت نیز طولانی تر خواهد بود پس جواب اندیشه را با تیشه ندهید چرا که با این روش گرچه مدت زمانی کم یا زیاد بر کرسی قدرت تکیه خواهید زد اما به زودی می بایست در پیشگاه مردم و تاریخ پاسخگوی این همه بی عدالتی باشید.

 

 

جهت دستیابی به آمارهای کودک آزاری در ایران به کتاب "کودک آزاری در ایران"

نوشته ی سعید مدنی مراجعه فرمایید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد